شنبه،12/5/92...مهمونی صبا
برای شنبه مارو دعوت کرده بودی خونتون... با این که قبلا افطاری اومده بودیم خونتون ولی ایندفه مخصوص بود... به باباتینا گفته بودی که میخوای فقط عمو علی اینارو دعوت کنی رفته بودی کاغذ آوورده بودی و میگفتی که من چیزایی که لازم رو میگم تو بنویس منم برات کادو خریدم،عکسشو میذارم سر سفره شمعم روشن کرده بودی،میخواستی آینه هم بذاری مامانت نذاشت جعبه کادویی خودم کادوتو گذاشتم،میخواشتم برش گردونم،اول که جیغ جیغ کردی گفتی نمیدم،بعدم قهر کردی،من جعبه رو گذاشتم رو تخت اومدم بیرون،جنابعالیم اومدی پرتش کردی ولی من نیاووردمش همین دیگه...خبری نیست اینا عکسای تول محمده که دوتاش تو پست قبلی بود.... ...